بحران بی رغبتی جوانان به ازدواج
«بی رغبتی جوانان به ازدواج، بحرانی شده است». خبری تلخ که معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان از آن سخن گفته و با نگاهی به آنچه اطرافمان ميگذرد نیز ميتوان فرار جوانان از ازدواج را مشاهده کرد.
به گزارش قانون، بحران ازدواج در جامعه ایرانی تا آنجا پیش رفت كه مسئولان به صراحت از بی رغبتی و بی انگیزگی در جوانان برای ازدواج سخن ميگویند و این مهم، حکایت از بروز تبعاتی جبران نشدنی دارد.
محمود گلزاری گفته «در کشور ما با وجود پیشینه عظیم معنوی و دیدگاه بزرگان، با بحرانهای مختلفی بر سر راه ازدواج جوانان روبهرو هستیم که اول باید به بحران بی رغبتی یا بی انگیزگی، همسریابی و همسر گزینی اشاره کرد. در درجه اول باید انگیزه لازم را در جوانان ایجاد کرد و گروهی از جوانان متمول که توان ازدواج و تشکیل خانواده را در خود ميبینند تمایل نشان دهند.»
وی، پیدا شدن فرد مناسب و انتخاب صحیح را بحران دیگری دانسته که امروزه پسران و دختران با آن مواجه هستند و چه بسا به واسطه انتخاب شدن دختران، این قشر عظیم به ناچار اکثرا دچار تجرد ناخواسته و قطعی ميشوند، در حالیکه تمایل بسیاری برای ازدواج در آنها وجود دارد. به طور مثال ميتوان به تعداد بالای دختران مستقلی که در ادارات مشغول فعالیت هستند اشاره کرد.
یک طلاق به ازای سه ازدواج!
چالش دیگر حوزه ازدواج جوانان همسرگزینی است که نباید این چالش اساسی را از نظر دور داشت. 50 درصد طلاقهای کشور در سال اول ازدواج رخ ميدهد. با بررسیهای انجام شده و افزایش روند رو به رشد طلاق در تهران و البرز مشخص شده است که از هر سه ازدواج یکی منجر به طلاق شده و هزاران جوان کمتر از 30 سال از 1 تا5 سال پس از ازدواج مطلقه ميشوند. 60 درصد طلاق ها به دلیل انتخاب نامناسب افراد اتفاق ميافتد.
دکتر گلزاری با مهم دانستن نقش فرهنگ سازی در حوزه ازدواج گفت: ترس از ازدواج سد بزرگی است که باید ضمن آموزش از نقش آن در این امر کاست. همچنین ضمن مرتفع نمودن آداب و رسوم دست و پاگیرکه در انتخاب همسر، خرید جهیزیه و مهریه نقش مهمی را ایفا ميکنند، باید محیطی امن برای دیده شدن سالم دختر و پسر به همدیگر فراهم شود. همچنين آموزش مسائل و مهارتهای ویژه همسران پس از ازدواج از مسائل مهمی است که نباید آن را از نظر دور داشت.
ترس از ازدواج، واقعیتی که پررنگ ميشود
عمده جوانان ایرانی در آستانه سن ازدواج، نوعی ترس از ازدواج را در نگاه خود به این اتفاق ميپرورانند. از محدود شدن فعالیتهایی که در دوران تجرد داشته تا فرزند دار شدن و هزینههای سرسام آور آن در کنار مشکلاتی چون تهیه مسکن و هزینههای ازدواج همه و همه در ترسیم ترس از ازدواج نقش دارند. رشد بیکاری و تامین هزینههای زندگی از دیگر نقشهای ترس از ازدواج و در نهایت بی میلی و بی رغبتی جوانان به تشکیل خانواده است. این مهم علاوه بر بروز مشکلات عدیده فرهنگی و اجتماعی در جامعه، رشد پدیده “زندگی مجردی” در میان گروههای مختلفی از دختران و پسران را سبب شده که ترجیح ميدهند زندگی مجردی و مستقل داشته باشند تا به شکلی قانونی و رسمی، تشکیل خانواده بدهند.اگر در سالهای گذشته “خانه مجردی” مقولهای بود که تنها به پسران اختصاص داشت، امروزه دختران زیادی نیز به این سبک زندگی روی آورده اند و به تنهایی یا همراه با دوستان همخانه خود زندگی مجردی را تجربه میکنند.طوری که زندگی مجردی دختران در تهران به یک پدیده ملموس و روزمره تبدیل شده، از سوی برخی پذیرفته شده و از سوی دیگران با نگرانی و اعتراض مواجه شده است.
آمارها چه میگویند؟
30 درصد از جوانان ایرانی ساکن شهرهای بزرگی چون تهران، تبریز، اصفهان، مشهد، اهواز و شیراز زندگی مجردی را انتخاب کردهاند. طبق نتایج سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، در شهر تهران در گروه سنی 15 تا 39 سال، 1062059 مرد مجرد (شامل بیهمسر به دلیل فوت، بیهمسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) وجود دارد و 789252 مرد دارای همسر. این ارقام برای زنان ساکن تهران در همین گروه سنی عبارت است از 843795 زن مجرد (شامل بی همسر به دلیل فوت، بیهمسر به دلیل طلاق، و هرگز ازدواج نکرده) و 1043606 زن دارای همسر. اما همه مجردها به صورت مستقل و مجردی زندگی نمی کنند، بلکه بسیاری از آنها به همراه خانواده و در منزل پدری خود ساکناند. به درستی مشخص نیست که چه تعداد از خانوارهای معمولی تک نفرهاند و زندگی آنهامجردی محسوب ميشود. آمار دقیقی نیز از تعداد خانههای مجردی دختران و پسران در تهران در دست نیست. اما طبق اظهار نظر وزارت ورزش و جوانان ایران در سال 1391، در شهرهای بزرگ بین 25 تا 30 درصد جوانان زندگی مجردی دارند.
غم افزایی جامعه، عاملی برای فرار از ازدواج
فرار از ازدواج و بی میلی به آن عوامل مختلفی دارد که دکتر امان ا… قرایی مقدم، جامعه شناس در گفت وگو با «قانون» از نبود شادی و نشاط در جامعه و بروز غمافزایی به عنوان عاملی مهم در بی میلی به ازدواج یاد ميکند. وی ميگوید: نشاط اجتماعی در جامعه وجود ندارد و وقتی شادی و نشاط نباشد، عشق و عاشقی هم نیست. این مهم بسیار در کاهش میل جوانان به ازدواج موثر است و باید مسئولان توجهی جدی به آن داشته باشند. این جامعه شناس با اشاره به اینکه مسئولان باید شرایط ایجاد نشاط در جامعه را فراهم کنند تصریح کرد: وقتی تجرد گرایی به 33 درصد رسیده و دختران نیز به آن میل دارند در کنار هزینههای سنگین ازدواج برای خانوادههای دختر و پسر به خودی خود میل به ازدواج را کمرنگ ميکند. از دیگر سو، افزایش رابطههای نامربوط و نامشروع دختران و پسران و الگوبرداری از سریالهای ماهوارهای و ترس از آینده و اینکه آینده را خوب نمی بینند، به عنوان مولفههای تاثیرگذار در فرار از ازدواج وجود دارد.قرایی مقدم خاطرنشان ميکند: به طور کلی دانشگاه، سربازي، تنوع خواهی و تنوعطلبی و نبود فرصتهای شغلی، چهار عامل اصلی در عقب افتادن سن ازدواج و بروز بیمیلی در جوانان برای انجام این امر مقدس است.
فاجعه از هم پاشیدن نظام خانوادگی هستهای
قرایی مقدم با بیان اینکه خبر ها، حاكي از آن است كه فاجعهاي بزرگ با ازهم پاشيدگي نظام خانوادگي هستهاي در راه است ميگوید: خانواده هستهای يعني زن وشوهر و فرزندان و به شدت در حال تضعیف است. چنانچه تجرد گرایی به 33 درصد افزایش یافته و خانوار هاي زن و مردی بدون آنكه ازدواج رسمي كرده باشند زير يك سقف با يكديگر زندگي ميكنند در حال افزایش است.وی ميافزاید: طبق آمارها، ما شاهد نوعی افزايش چشمگیر افراد مجرد، زن هستيم. افرادي كه به طور كلي خارج از خانواده و به تنهايي زندگي ميكنند. البته همه اين افراد، شكست خورده يا بيوه نيستند كه به اجبار به زندگی تك و تنها، رانده شده باشند بلكه بسياری از دختران و زنان، از روی ميل اين شيوه زندگي را حداقل براي مدتی انتخاب كرده اند.وی از افزايش بيحد و حصر «طلاق» در جامعه به عنوان عاملی مهم در بی میلی به ازدواج یاد کرده و تصریح ميکند: وقتی جوانان هر روز از طلاق ميشنوند و در خانواده و میان دوستان و آشنایان، ازدواجهای ناموفق را ميبینند، به خودی خود میل به ازدواج را از دست داده و به سمت تجرد گرایی پیش ميروند.
دهه 90، دهه تجردگرایی؟
«بررسی ها نشان ميدهد که بسیاری از جوانان بین باورهای سنتی درست و غلط و تحت تاثیر فضای مجازی و رسانههای فراملی یا به اصطلاح در دهکده جهانی گیر کردهاند. از سویی خانوادهها نیز در چنین وضعیتی به سر برده و پدر و مادرها نمیدانند ازدواج جوانهايشان باید مانند گذشته تحمیلی و سنتی یا به صورت امروزی باشد. بنابراین سازمانهای ذی ربط و رسانهها خصوصا رسانه ملی باید سنتهای درست را به گونهای حفظ کنند که با دنیای امروزی تقارن پیدا کند.»
دکتر زادهی اصل، استاد دانشگاه با بیان این مطلب اظهار ميدارد: در شرایط اقتصادی و اجتماعی که جامعه ایرانی قرار دارد طبیعی است که تجرد رو به فزونی باشد و جوانها وقتی شرایطی برای تشکیل زندگی ندارند به این نوع زندگی گرایش پیدا میکنند. همچنین بعد نرمافزاری یا همان روحی و روانی و سختافزاری مانند مسکن، اشتغال و… بر ازدواج جوانها تاثیر بسزایی دارد. باتوجه به این دو زمینه جوانها دیگر انگیزهای برای پذیرش مسئولیت ندارند و دیدن دوام کوتاه زندگی مشترک اطرافیان دلمشغولی آنها را زیاد ميکند.وی، دهه 90 را دهه تجردگزینی مینامد و ميگوید: دهه 90 دهه بحران تجرد پیشبینی شده است و در مقایسه با دهه قبل (دهه 80) افزایش بسیار چشمگیری خواهد داشت و اگر به همین منوال ادامه پیدا کند در پایان دهه 90 میانگین ازدواج آقایان به 40 سالگی و خانمها به 35 سالگی خواهد رسید. چون در سنین 40 – 35 سال افراد بسیار سخت تن به ازدواج میدهند.