آتشکده آذرگشسب ، به معنی آتش جهنده. این آتشکده در آذربایجان قرار داشته و در قرنهای پیش از فتح اعرابمهمترین مرکز مذهبی شاهنشاهی ایران بود. این آتشکده به طبقهٔ جنگیان و سپاهیان اختصاص داشته است.
در ایران باستان سه آتشکدهٔ اصلی و بزرگ وجود داشتهاست که با سه طبقهٔ جامعهٔ اجتماعی ایران یعنی مغان، واستریوشان و ارتشتاران مرتبط بودند.
ذرگشنسپ يا آتش سلطنتى، در گنجك (شيز) واقع در آذربايجان بود.پادشاهان ساسانى در ايام سختى بزيارت اين معبد ميشتافتند و زر و مال و ملك و غلام در آنجا نذر ميكردند. وهرام پنجم سنگهاى قيمتى تاجى را، كه از خاقان و زنش گرفته بود ، باين آتشكده فرستاد. خسرو اول نيز نظير اين را عطا نمود. خسرو دوم نذر كرد، كه اگر موفق به غلوب نمودن وهرام چوبين بشود، زينتهاى زر و هديه هاى سيم بآتشكده آذرگشنسپ بفرستد و بوعده خويش وفا كرد. اين آتشكده را آذرخوش ميگفتند .آذر بزبان عجم «آتش» و خوش «نيكو» است. شاهنشاهان ايران هنگام رسيدن بپادشاهى با كمال احترام پياده بزيارت اين معبد ميرفتند و نذرها ميكردند و هديه و خواسته بسيار بآنجا ميبردند. اين آتشكده علامت اتحاد و يگانگى دين و دولت بود و نمونه (سمبل) دولت ساسانيان بشمار ميرفت، كه بواسطه اتحاد با ديانت قوت گرفت منابع تاریخی قدیم، دربارهٔ محل آتشکدهٔ آذرگشسپ با یکدیگر تطابق ندارند، برخی بویژه کتابهای پهلوی آن را در کنار دریاچهٔ چیچست میدانند. در بندهش آمدهاست که آذرگشسب تا زمان پادشاهی کیخسرو همواره پناه جهان بود، وقتی که کیخسرو «بتکدهٔ دریاچهٔ چی چست» را ویران کرد، آن آتش به یال اسب او فرو نشست و سیاهی و تیرگی را برطرف نمود و روشنایی بخشید. بطوریکه او توانست بتکده را ویران کند. در همان محل در بالای کوه اسنوند پرستشگاهی ساخت و آذرگشسب را فرو نشاند. در میان نویسندگان دوران اسلامی، ابودلف در سفرنامهٔ خود، شرح مشروحی از شیز و آتشکدهٔ آذرگشسب داده و دیگر مورخان و جغرافیدانان از او پیروی کردهاند.
ابودلف در سال ۳۴۱ هجری آوردهاست،
در شیز آتشکدهٔ مهمی وجود دارد که آتش زرتشتیان از آن بسوی شرق و غرب فروزان است. بر بالای گنبد این آتشکده هلالی نصب شده که طلسم آن بشمار میرود و جمعی از امرا و فاتحین خواستند، آنرا برچینند اما کوشش آنها بجایی نرسید. از شگفتیهای این خانه آنکه کانون آن از هفتصد سال پیش فروزان است و خاکستر در آن وجود ندارد و شعلهٔ آن هیچگاه خاموش نمیگردد.
از گفتار ابودلف چنین بر میآید که آتشکدهٔ آذرگشسپ، یک آتشکدهٔ همیشه سوز یا خودسوز بودهاست و ظاهراً از گاز و نفت، مایه میگرفتهاست و خاکستری نداشتهاست. روایات هرمزدیار نیز بر خود سوز بودن این آتشکده تصریح دارد.
آنچه ابودلف نقل کردهاست با محل تخت سلیمان کنونی تطبیق میکند اما مشکل اینجاست که تخت سلیمان از دریاچهٔ ارومیه بسیار دور است و کتابهای پهلوی و برخی کتابهای فارسی محل آنرا نزدیک دریاچهٔ ذکر میکنند.
از منابع چنین برمیآید که در زمان پادشاهی قباد پدر انوشیروان، به صلاحدید مزدک که در پی یک رفورم مذهبی بود، از تعداد آتشکدهها کاسته شده و برخی را در برخی دیگر ادغام کردند. از اینرو گمان میرود که دو آتشکدهٔ آذرگشسپ وجود داشتهاست. آتشکدهٔ قدیم که در ناحیهٔ شیز بوده، آتش کیخسرو نیز نامیده میشدهاست و در شاهنامه بارها از آن یاد شدهاست. گمان میرود که این آتشکدهٔ قدیم به تخت سلیمان کنونی منتقل شدهباشد