اندی بوینتون، از نویسندگان شکارچی ایده می نویسد ” دنیای اطراف شما از ایده های عملی بسیاری پر شده است.” و من می گویم که ایده را فقط باید شکار کرد و شکار با دست خالی و بی برنامه نیز نمی شود.
به گزارش توصیه و به نقل از وب برندینگ ؛ اگر در خلوت نشسته و واقعا سخت فکر کنید، هیچ کدام از این ایده ها به ذهنتان خطور نمی کند. شما باید به دنیای اطراف قدم گذاشته و رفتارهایی را دنبال کنید که به ایده های جدید منتهی می شوند. بوینتون می گوید : “نوآوری ربطی به باهوش بودن شما ندارد، بلکه به خود شکار کردن ایده ها مربوط می شود. رفتار برتر از هوشمندی و ضریب هوشی شما است.”
با یادگیری نحوه تفکر و عملکرد ویژه کار آفرینی به نحوی به صورتی که فرصت های جدید برایتان آشکار شود، می توانید جریان مداوم ایده های تجاری جدید را در زندگی هر روزه ببینید. این هم چند نکته که می توانند به شما در پیدا کردن ایده های موجود در دنیا اطراف کمک کنند.
۱. لیستی از فرصت ها تهیه کنید.
بویتون می گوید ” همیشه یک کار هست که باید انجام شود” منظور وی این است که دنیا مملو از مشکلاتی است که باید حل شوند. وقتی شما زندگی روزانه خود را شروع می کنید، لیستی از کارهایی تهیه کنید که دیگران نادیده گرفته یا نتوانسته اند به درستی آن را برطرف کنند. هر کدام از این کارها یک فرصت احتمالی هستند.
از تجربیات خود شروع کنید.
از خود بپرسید چه چیزی من را اذیت می کند؟ کدام می تواند ساده تر باشد؟ بیشتر لذت بخش باشد؟ کدام راحت تر است؟ نگرانی های خودتان به مشکلات واقعی منجر می شوند که می توانند ایده های تجاری جدید به همراه داشته باشند.
۲. ایده ها را در مکان های متفاوت شکار کنید.
ایده های جدید به خلاقیت نیاز دارند که خود تشنه نوآوری و تغییر است. ممکن است شما ایده های بزرگی را زمانی پیدا کنید که در تعطیلات هستید یا در یک نمایش تجربی ناگهان یک ایده عالی به ذهنتان خطور کند. ” جواب در پیش چشمتان است، تنها باید آن را باز کنید. اما دنیای شما باید آنقدر وسیع و متغیر باشد که بتوانید ایده هایی که لازم دارید را تغذیه کنید.”
جست و جوی شما باید عمدی باشد. ” وقتی شکارچیان ایده ماهر با مردم صحبت می کنند، تنها به دنبال تعامل اجتماعی نیستند.” آنها به دنبال درک دنیای دیگران هستند و یا دنیای اطراف خود را برای ایده های مفید بررسی می کنند.
۳. توجه داشته باشید دیگران چطور مشکلات تجاری خود را حل می کنند.
در هر موقعیتی، شما توسط مشکلاتی احاطه شده اید که کسی قبلا سعی کرده است آن را حل کند. هر یک از آنها فرصتی برای یادگیری است. اول توجه داشته باشید چطور یک خوار و بار فروشی فهرست اقلام خود را تنظیم کرده، چطور بسته بندی ها در چشمتان جلوه می کند، یا چطور یک وب سایت مثل دیجی کالا یا یک وب سایت خرید گروهی و بسیاری شبیه به آن باعث تحریک خرید کردن می شود. شما باید روش بهتری برای حل همان مشکل پیدا کرده یا از آنها ایده هایی بیرون بکشید که مشکلات دیگر را حل می کنند.
“شما می توانید ایده های دیگران را قرض گرفته، از آنها دوباره استفاده کرده و آنها را بکار بگیرید. اگر این مسئله برای شما عادت شود[ توجه به راه حل های دیگران]، چشمان شما به دنیای بیرون باز شده است.”
هیچ گاه در طول تاریخ نشان دادن کارها به مخاطب برای یک انسان خلاق ساده تر از امروز نبوده است. تکنولوژی ارتباطات این امکان را فراهم کرده است تا بدون در نظر گرفتن محدودیت های زمانی و مکانی با انسان های دیگر همه چیز را اشتراک گزاری کنیم. البته بهایی که بابت آن پرداخته ایم نیز مشخص است: نا شناس بودن !
نکته منفی این اتفاق این است که شما همیشه بر روی صحنه نمایش هستید، مخصوصا برای کسانی که به صورت آزاد کار می کنند یا کار آفرین هستند، جایی که هر ارتباط جدیدی می تواند یک کارفرمای بالقوه و یا حداقل یک معرف باشد. این در دسترس بودن به این معنا است که ما همیشه در معرض انتقاد، پیشنهاد ها و بازخورد ها هستیم. به دلیل این وضعیت داینامیک بسیار سخت است که بگوییم چه زمانی کار ما در حال انجام است و چه زمانی کاملا پایان یافته است. به عبارتی ” انتشار” کار به معنای آن است که در فضای آن لاین آن کار پایان یافته تلقی شده است.
این هجمه ی انتقادات می تواند شما را برای بستن و حداقل خاموش کردن این روند اشتراک گزاری ترغیب کند. اما این عقب نشینی چیزی نیست که جهان بخواهد. ما به مشارکت شما نیاز داریم. چیزی که شما به آن احتیاج دارید نوعی از ” خلاقان ناشناس ” است.
این بدان معنا است که شما نیاز دارید تا کارهایتان را با کسانی به اشتراک بگزارید که متوجه باشند که بین کار در حال توسعه وکار نهایی چه تفاوت هایی وجود دارد. گروهی که بتوانند شما را یاری و پشتیبانی کنند. گروهی که بتوانید کار هایتان را قبل از اشتراک گزاری نهایی با آن ها در میان بگزارید و مطمئن باشید که این کار ها به بیرون درز نمی کند. اینها دوستان شما هستند.
البته این ایده جدیدی نیست سالها بلکه قرن ها است که وجود دارد. در نظر بگیرید گروه “ inklings “ (اگر نمی شناسید اینجا کلیک کنید.) که تشکیل شده بود از نویسندگان معروف انگلیسی همچون تولکین، لویس و چارلز ویلیامز. این گروه بر خلاف نام بسیار جدی شان جلسات بسیار خودمانی داشتند. بعضی مواقع در دفتر لوییس در آکسفورد جمع می شدند و گاهی در بار . موضوعات بحث هم بسیار پراکنده بود از موضوعات روزانه تا موضوعات ادبی.
هدف از این دور همی ها نشان دادن و فخر فروشی کارهای تمام شده نبود. بلکه هدف اصلی به اشتراک گذاشتن کارهایی بود که هنوز تمام نشده بود. معروف است که لوویس، تولکین را متقاعد کرد که رمان ” ارباب حلقه ها ” برای انتشار آماده است. در واقع هدف اصلی این گرد همایی ها در واقع ارتباط ساده ای بود با انسان هایی هم فکر.
گردآوری و تنظیم : گروه موفقیت توصیه
منبع : وب برندینگ