هزار و سیصد و هفتاد و پنج سال و «چهل روز» از بریدن سر نواده پیامبر در کربلا گذشته و اینک این دشت پر بلا که قرنهاست، مصیبت زده عاشوراست، میزبان اقیانوسی از محبین حسین بن علی (ع) است که ردِ خون امام مظلوم را در تاریخ جستهاند و بر مکتبش ایمان آوردهاند. قلب هزاران شیعه امروز برای امام سوم شیعیان، فرزند حیدر کرار (ع) و فاطمه زهرا (س) میتپد و غوغای میلیونهای انسان عاشورایی در بزرگترین راهپیمایی جهانی پیش روی جهانیان است.
میلیونها مسلمان شیعه با پای برهنهها از فرسخهای دور به قصد عزاداری و بزرگداشت جایگاه ثارالله راهی دشت بلا شدهاند تا زیر آفتاب سوزان عراق بر سر و سینه زنند و فراموش نکنند این امام مظلوم با هفتاد و دو یار وفادارش برای دفاع از حقانیت چگونه سختترین مرگها را تجربه کردند و شرف حضورشان در بطن تاریخ، افتخاری برای این دفتر پربرگ باشد و البته افتخاری باشد برای چندصدمیلیون شیعه جهان که چون حسین دارند.

اربعینِ به نیزه کردن خورشید، روز حضور میلیونهای شیعه عاشق در کربلاست و پیادهروی اربعین بزرگترین راهپیمایی جهان است که زائران و عاشقان اباعبدالله با پیمودن راههای بسیار طولانی (حتی بیش از ۶۰۰ کیلومتر) خودشان را به کربلا میرسانند تا به یاد حضرت زینب (س) بیفتند که چگونه آن راه دشوار را پیمود تا بر سر قتلگاه و مزار برادر و امام شهیدش بنشیند و از دور اشک بریزد؛ اشکی که این چهل روز از دیدگانش کمتر جاری شد، چون او سفیر قیام عاشورا بود و تکیهگاه اسرای داغدار کربلا که پناهی جز زینب کبرا نداشتند.
هنگامى که حضرت زینب (س) و همراهان در روز اربعین به کربلا آمدند، زینب (س) در کنار قبر برادر، درد دلها کرد و سخن جان سوزى گفت؛ از جمله به یاد رقیه (س) افتاد و زبان حالش این بود: «برادر جان! همه کودکانى را که به من سپرده بودى، به همراه خود آوردم، مگر رقیهات را که او را در شهر شام با دل غمبار به خاک سپردهام» و تو چه دانی که چه بر سر زینب در این دشت پر بلا آمد؟