با انتشار تصاویری از یکی از بازیگران سریال کلاه پهلوی، نقدهای کنایهآمیزی درباره کشف حجاب این بازیگر که در سریالی در نقد کشف حجاب حضور داشته، مطرح شده و صداوسیما این گونه به چالش کشیده شده اما آیا این نقد پذیرفته است و اصولاً نهادهای فرهنگی و به طور خاص سازمان صداوسیما و وزارت فرهنگ و ارشاد، مسئول چنین رفتارهایی هستند؟
به گزارش «توصیه»، پخش سریال «کلاه پهلوی» ساخته ضیاءالدین دری در تلویزیون به واسطه کیفیت نه چندان قابل قبول اثر و جزئیات و خطاهای فاحشی که در این مجموعه به نمایش درآمد، با نقدهای گستردهای همراه شد؛ اما با پایان این مجموعه، قطار این نقدها متوقف نشد و وقوع یک اتفاق مسوبق به سابقه، منجر به پیش کشیده شدن برخی نقدهای پیشین با بیانی متفاوت شد که کارآمدی حداقلی رسانه ملی را به چالش کشیده بود.
آن گونه که برخی رسانههای تخصصی در روزهای اخیر به آن اشاره داشتهاند، حنانه شهشهانی، یکی از بازیگرانی سریال کلاه پهلوی است که در خارج از کشور ضمن حرکتی که شاید فراتر از کشف حجاب باشد، اقدام به انتشار تصاویری در همین رابطه کرد که جنجال آفرین شده است. در پی این جنجال، نقدهای کوتاه و کنایهآمیزی مطرح شد که صداوسیما توان هدایت بازیگران مجموعههای خود را ندارد و بنابراین چگونه میتواند برای کشور فرهنگسازی کند؟
هرچند شهشهانی پیش از این بازیگر کودک بود و در نوجوانی نیز در فیلمهایی همچون «زاگرس» و تله فیلمهای «بلند گریه کن»، «یک مشت پرعقاب» نقشآفرینی کرده، در «کلاه پهلوی» دیده شد و مورد توجه قرار گرفت که اینها همه امری انکارنکردنی است؛ اما آیا صداوسیما مسئول بررسی عقاید و زندگی شخصی تک تک عوامل مقابل دوربین و پشت دوربین آثاری است که در تلویزیون پخش میشود و اساساً چنین چیزی پذیرفته است؟
آخرین حضور بازیگر کلاه پهلوی در تلویزیون در برنامه کافه سوال
در گذشته دور چنین بررسیهایی میشد و هم اکنون نیز برای دعوت میهمانان به برنامهها استعلامهایی توسط تهیهکنندگان انجام میشود و در خصوص تولید مجموعههای تلویزیونی نیز تا حدودی ملاحظات اینچنینی هست، ولی برخلاف گذشته دور ـ که شبکههای تلویزیونی بسیار محدود بود و طبیعتاً مجموعههای تلویزیونی نیز محدودتر و امکان کنترل و بررسی بازیگران و عوامل مجموعهها وجود داشت ـ دیگر امکان چنان بررسیهایی وجود ندارد.
در واقع حتی اگر حراست صداوسیما درصدد برآید که تک تک عوامل برنامههای پخش شده در تلویزیون را دعوت کرده و مراحل گزینش سختگیرانهای برایشان پی گیرد و حتی پس از گزینش نیز بارها رفتار اخلاقیشان را ارزیابی کند و ظرفیت انسانی عظیمی نیز برای چنین برنامهای در اختیار مسئولان آن مجموعه قرار بگیرد، چنین بررسیهایی چندان اخلاقی نیست و شاید همین رویه کنونی بهتر باشد که ملاک صلاحیت اخلاقی اشخاص است، مگر آنکه عکسش ثابت شود.
جالب آنکه برخی گروهها، انتظار مشابهی در سالهای اخیر از مدیران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز داشتهاند و طبیعتاً وقتی صداوسیما نمیتواند چنین کند، وزارت ارشاد نیز نخواهد توانست چنین رویکردی را در پیش بگیرد و همان گونه که گفته شد، چندان رویکرد اخلاقی نیز نیست و در گذشته همین رفتارها، منجر به گریز برخی سینماگران ایران از این عرصه و حضور در دیگر کشورها شده و خودِ این رفتار، محرک برخی سینماگران برای خروج از مسیر طبیعی سینمای ایران بوده است.
شاید وقت آن رسیده باشد که بپذیریم مسئول رفتارهای شخصی سینماگران و عوامل تلویزیون، خودشان هستند و امکان کنترل این رفتارها به جز برخورد قهری وجود ندارد که اینچنین برخوردهایی نیز پیش از هر اتفاقی، خلاف منطق و قصاص پیش از جنایت خواهد بود؛ بنابراین، ای کاش ضمن نقدهای فراوانی که متوجه متولیان فرهنگ است، مباحثی را پیش نکشیم که حکم آدرس غلط دادن برای حوزه فرهنگ را دارد و تنها نهادهای فرهنگی را وادار به قرار گرفتن در راهی میکند که به سرعت به اهالی فرهنگ آسیب وارد خواهد کرد.